پوریاپوریا، تا این لحظه: 20 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات پوریا

محرم

1392/9/29 8:42
نویسنده : پوریا
226 بازدید
اشتراک گذاری

محرم امسال بسيار پرشكوه بود ما به هيئت مان در نازي آباد رفتيم آدم وقتي براي امام حسين (ع) عزاداري مي كند حس خوبي دارد من در تلويزيون مي ديدم كه مراسم تاسوعا در اردبيل و زنجان بسيار قشنگ است من هم در شب عاشورا به آشپزخانه هيئت رفتم و در آنجا كمك كردم براي مثال گذاشتن قاشق در ظرف ها . واقعا حس خوبي داشتم كه به عزاداران امام حسين (ع) خدمت مي كردم . يك شب ما به حرم حضرت عبدالعظيم رفتيم آنجا بسيار زيبا بود در حرم آينه كاري هايي شده بود كه واقعا حيرت انگيز بود من مقداري از زيارت عاشورا را آنجا خواندم و بعد زيارت نامه حضرت عبدالعظيم و امام زاده هاي آنجا را خواندم و براي همه دعا كردم آنجا به آدم انرژي مي داد و دوست داشتم هر شب به آنجا بروم . امسال محرم بيشتر به اين فكر مي كردم كه چطور مي شود آدم واقعا درستكاري بود ؟

 

 

 

 


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

مامان ليلا
30 آبان 92 10:16
خدا قبول كنه پسرم
خاله فائزه
2 آذر 92 19:08
تو بهترین پسر دنیا هستی
زهرا خانوم
1 دی 92 16:27
سییییییلام داش پویا خوشحال میشم بهم سربزنی
مهنّا سادات(کوچه پروانه ها)
6 بهمن 92 19:17
سلام علیکم من مطلبی برای امام عصر (ع)در کوچه ام گذاشته ام سری به این کوچه بزنید .[بدرود]
علی قیسی
26 فروردین 93 18:59
خانواده ات سلامت