چراغ راهنما
یک چراغ راهنما می خواست با پلیسی که آنجا می آمد دوست شود. او می خواست با خنداندن با او دوست شود مثال :پلیس دکمه سبز را می زد او چراغ قرمز را روشن می کرد .اما پلیس به جای اینکه بخندد عصبانی می شد.
یک روز پلیس دیگر جوش آ ورد و زد در چراغ راهنمایی ,در چراغ قرمز او یعنی چشم اصلی چراغ راهنمایی . چشم چراغ راهنمایی شکست و چراغ ناراحت شد .فردا صبح پلیس با پشیمانی به چراغ گفت :" ببخشید من اشتباه کردم ." و برای چراغ یک چراغ قرمز قشنگ دیگر آورد. آنها با هم دوستان خوبی شدند.
نویسنده: پوریا رزم آرا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی