پوریاپوریا، تا این لحظه: 20 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

خاطرات پوریا

حيوانات عجيب الخلقه

1391/8/6 16:47
نویسنده : پوریا
374 بازدید
اشتراک گذاری

روزى روزگارى موجودات عجيبى در جنگل آزازون زندگى مى كردند . آن ها هرگز كسى را نمى بخشيدند ولى يكى از اين موجودات به اسم خپل بود كه همه رو مى بخشيد . او قدر پدر ، مادر و دوستانش را مى دانست. با دوستانش واقعا صميمى و محبت آميز برخورد مى كرد. او به مادرش كه در جاى ديگر زندگى مى كرد نامه اى داد. مادرش نامه را خواند و نامه ى ديگرى نوشت كه گفت : " تو استعداد نامه نويسى دارى عزيزم " چون او نامه بسيار زيبايى نوشته بود. او با در نظر گرفتن حرف مادرش اين كار را ادامه داد و براى همه ى جزيره نامه هاى محبت آميز مى نوشت . اين كار خپل باعث خوشحالي و رضايت خدا از او شد و همه ى جزيره را باهم مهربان كرد .

 

نويسنده : پوريا رزم آرا

 

 

 


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

ليلا
6 آبان 91 18:21
خيلى باحال بود بازم بنويس
خاله فائزه
7 آبان 91 19:26
خیلی قشنگ نوشتی نویسنده ی کلاس سوم من مطمئنم در آینده یه نویسنده ی بزرگ می شی
مائده
14 آبان 91 19:31
داستانت خیلیییییییییی قشنگه مخصوصا اون عکسی که براش گذاشتی.